وبلاگ شهادت

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

وبلاگ شهادت

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

وبلاگ شهادت

سلام
سلام به دردانه منتظـــَـــر زهرای اطهر امام زمان (عج)
و
سلام به به نائب بزرگوار و بر حقش، سکاندار کشتی انقلاب، امام خامنه ای (مدظله)
و
سلام به تک تک هموطنان و ایرانی های با فرهنگ با عقاید و نظرات متفاوت


دست نوشته های محمد حسین عظیم زاده اردبیلی


اللهم عجل لولیک الفرج

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۱۲
ارديبهشت

علی (ع) را که دریافته است؟
آن پرتو نور هستی که انشعابش از منبع نور، پرده های هفت آسمان را درنوردیده و بر ظلمت زمین، تسلط دارد...
آن یل و بازوی دین که هیبت حیدری اش، ستون حماسی دین است و مستضعفان را به نام اقتدارش دلگرم...

آن امام امت که عدلش زبانزد هر آنکس است که در این خاک به دنبال حقیقت است و آن مولایی که در رهبری و ولایت، یکه تاز قدرت مدیریت است...

آن تلألو عشق و عطوفت همسری برای بانویی که خود جلوه پاکی و لطافت ایزد تعالی بود در زمین؛ و آن محبت پدری که جز اون نتواند پسری بر این خاک پرورش دهد که بدن بی کفنش، قلب های سرد و گرم را تسخیر کند...

پاس میداریم حرمت ولادت امیر مومنان، یگانه فرزند کعبه، آن عظمتی که سنگ هم تاب لحظه ی ورودش به این دنیا را نداشت و از شوق، ترک برداشت...

 

  • محمد حسین عظیم زاده اردبیلی
۰۳
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر گنبد طلایت در این هوای گرفته

سلام بر صحن و سرایت با این دل خسته

سلام بر پنجره فولاد با صفایت با این قلب فسرده

و سلام بر ضریح زیبایت با تمام وجود

  با تمام وجود می گویم السلام علیک یا امام غریب! تو امام غریبایی! سلام بر تو که داغ غربت کشیده ای و از خاندان خود دور گشته ای.

  السلام علیک یا امام رووف! سلام بر تو که مهربانی بر این همه بنده ی گناهکار! بر این همه بندگانی که روسیاه آمده اند بلکه تو شفاعتشان را از بارگاه رضویت به درگاه حضرت حق بکنی و نظری بر دل گرفته و فسرده شان بیفکنی.

 

سلام بر تو! سلام بر خواهر تو؛ فاطمه معصومه! خواهری که دست کمی از غربت تو نداشت. تنها از مدینه راهی خراسان شد. اصلا گویی این خواهران خاندان عصمت و طهارت که از ذریه ی فاطمه ی زهرایند عادت دارند که در راه برادر و امام عصرشان سختی و مصیبت بکشند. سلام بر زینب خراسان. زینب کربلا، پا به پای برادرش آمد و در صحرای کربلا بود و حضور داشت. اما زینب خراسان، دیگر برادری به همراهش نبود. تنها از مدینه راه افتاد به سمت کربلای خراسان! کربلایی که سر برادر را گرچه نبریدند و گرچه آب را بر برادرش نبستند اما جگرش را جوری سوزاندند که حتی با آب هم آرام نمی شد. در کربلا اگر آب به امام می رساندند، تشنگی جگر اباعبدالله آرام میشد. اما در خراسان اگر آب می رساندند، جگر علی بن موسی بیشتر می سوخت.

  

می خواستند با سیاست بنی عباسی خود، نور هدایت را از مریدان خاندان طهارت بگیرند و چشمه معرفت را بر تشنگان عاشقان امامت بخشکانند. اما نمی دانستند نوری که منشأش نورانیت زهرای اطهر باشد و کوثری که ساقی اش ابالحسن باشد، با دست نجس این کافران مومن نما آلوده نمی شود و همواره تشنگان را سیراب آب معرفت می کند و چراغ راه هدایت است.

  سلام بر پنجره فولادت می کنم. پنجره ای که بدان توسل می کنیم که شاید دل غریب ما را لایق بدانی و دستی از کرمت بر آن بکشی تا اندکی از این نور و آب به جان خسته و گرفته ی ما هم برسد.

  

سلام بر صحن و رواقی می کنم که وقتی در آن قدم می زنم، پای بر بال ملائک می گذارم. سلام بر این ملائک و فرشتگان! ملائکی که کمال در خادمی زائران تو را دارند. صحن و رواقی که فرشتگان در در آن به پرواز در آمده اند و پیوسته در آن نماز می گزارند. نماز را در رواقت می خوانم که مقبولیت آن نه به جهت لیاقت و خلوص من است، که از برکت حضور همین فرشتگان دربار پادشاهیت است. سلام بر این ملائک می کنم که شاید بر دل بی تاب من رحمی کنند و سفارش من را در بارگاه عرش الهی کنند.

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

  • محمد حسین عظیم زاده اردبیلی
۰۳
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امام غریب

  بعد از دو ماه عزای سالار شهیدان (ع)؛ بعد از عزای رحلت پیغمبر خاتم و رسول امت (ص)؛ بعد از گریه بر جگر سوخته کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع)؛ دلها به سمت حرم زیبای امام هشتم پر میزند. دلها به سمت صحن عتیق امام غریبی پر میزند که غربتش با همه ی امامان و معصومین قبل و بعد خود فرق دارد.

 

همه ی امامان و معصومان ما غریب بودند؛ از غربت رسول خدا و سنگ زدن های ناجوانمردان کوچه؛ از غربت و تنهایی و مظلومیت امام حسن که یارانش آنگونه تنهایش گذاشتند؛ تا غربت امام عصرمان که ما هم وفایی نکردیم و با این همه ادعا و دعا برای ظهورش، همیشه غریب مانده و تنهایش گذاشته ایم.


  اما غربت امام رضا (ع) از جنس دیگری است. امامی که به ظلم و زور از خانواده و شهرش دور رانده شد و به خراسان رفت. می خواستند تا زیر سیاست خلیفه، از نظر مردم و شیعه پنهان بماند و امت را از نور امامتش بی بهره کنند. امام مگر خورشید را میتوان با تکه ابری پنهان نگه داشت.

  دل در عزای غربت این خورشید مهربان است. در عزای غربت امام رووف.


  دل ها همه شیدا و مرید این رافت امام خفته در خراسان شده است. دل های عاشقانی که از گوشه گوشه این کشور که نه، از گوشه کنار دنیا پر می زنند و مقابل ایوان طلای با صفایش زانو می زنند. زانو می زنند و اشک التماس بر گونه جاری می کنند که :"آقا جان! این دل ما را هم چونان آهوی بیابان ضامن شو. آقا جان! بس که گناه کرده ایم احساس دوری از اهل بیت بر قلب هایمان فشار می آورد.تو امام غریبی! تو امام غریبایی! آمده ام که تو این دل شکسته و غربت زده را بخری و ضامن شوی."


  اذن دخول حرمت را با اشک می خوانیم. می گویند که اگر موقع خواندن اذن دخول، اشک بر چشمانت جاری شد، بدان که اذنت داده اند. پس با شوق به سمت پنجره فولاد رضوی بشتاب که آنجا بازار خرید دل های خسته و عاشق است. آنجاست که دل را می خرند؛ دلی که از دنیا بریده باشد و آماده وصال یار شده باشد. با اشک، قدم می زنم در صحن و سرایت؛آرام؛ با زمزمه ای بر لب؛ ناله ی ندامت بر لب دارم. تلالو نور هدایت گنبد طلایت در اشک چشمم است که راه را برایم روشن می کند ورنه چشم ما که سویی برای دیدن راه ندارد.


  در نجف هربار که میخواستم بگویم "السلام علیک یا علی بن ابی طالب"، ناخودآگاه می گفتم "السلام علیک یا علی بن موسی الرضا". قربان کرمت که که اینگونه دل را روانه مشهدت می کنی. هرجا که باشیم باز هم هوای حرم رضویت هوای دیگریست. از غربتت است که هرجا هم باشیم دلمان برایت تنگ می شود. نگذار که غربت دل مرده ی ما کار دستمان بدهد و از نعمت هدایت اهل بیت محروم بمانیم.

السلام علیک یا امام رؤوف یا علی بن موسی الرضا

 

  • محمد حسین عظیم زاده اردبیلی
۰۳
دی

جوانی با خنده از پیرمرد کناری من پرسید:

حاجی شما اصن میدونی عشق چنتا نقطه داره؟

پیرمرد هم گفت: آره جوون! سه تا!

...

در شلوغی خنده جوانان شنیدم که دردل گفت: مگه "حسین" چنتا نقطه داره؟

***

  

آری...

اینان فارغ التحصیلان دبستان معرفتند...

آنجا که پای تخته سیاه دل مینویسند عشق؛ میخوانند حسین(ع)!

 

  • محمد حسین عظیم زاده اردبیلی