مردان به
وقتش می آیند...
ایستاده اند ببینند ما چه میکنیم...بیست و چند سال از جنگ قبلی گذشته و منتظرند
ببینند جنگ بعدی را چگونه به پایان میرسانیم... هر زمان کم آوردیم و عقب نشستیم،
همت وار آمدند و جبهه را گرفتند...
کسی چه میداند؟! شاید وقتی رهبرم فریاد "أین عمار" سر میدهد، دارد عمار های ظاهرا خفته اش را صدا میزند... از ما به اصطلاح بیدارها که خیری ندیده است!
بخواب...بخواب برادرم....چرا تو را در تابوت گذاشته اند! ولله قسم...ولله قسم حق است اگر من را بگذارند در تابوت و دور شهر بچرخانند.
جمع جبری
چند کلمه برایم سخت است؛
غواص، دست بسته، زنده به گور، لو رفتن عملیات، غیرت و مردانگی و ایستادگی
نمی دانم چگونه بگویم: دست بسته ایستادگی کردید! آخر مگر میشود با هیچ، در برابر
تهدید ها و زیاده گویی های دشمن ایستاد؟
این همه سال بعد، الان آمده اید بگویید که باید دست بسته هم بایستیم؟... الحق که
خوب موقعی آمدید...
امروز پرواز
پر فرشتگانی را میبینید که از کالبد انسانیت درون، بیرون آمدند و به دنبال کمال
بالاتری برای این روح انسانی می گردند...
شاخص آلایندگی هوای امروز تهران بالاست. ریزگرد های معلق فراوان شده. امروز هوای
تهران لبریز از قطرات اشک مادرانی است که دست گل های خود را فدای این خاک و بوم
کرده اند. هواشناسی اعلام کرد امروز حتی کودکان و سالمندان هم در این هوا تنفس
کنند؛ شاید این ریزگرد ها، گرد و غبار قلب ما را بروبد.
امروز، تهران، قدمگاه 175 مرد است...
بعضی اقایان با دقت بخوانند؛ مرد!